بصیرت ابدی

هدف از آفرینش انسان از زبان رهبری و قرآن

نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 15:17 - چهار شنبه 9 بهمن 1392

درج دهم

در جهان بيني اسلامي هدف از آفرينش جهان هستي چيست؟

در رابطه‌ با هدف‌ آفرينش‌ ابتدا بايد ديد مقصود از هدف‌ چيست‌؟ اشتباهي‌ كه‌ معمولا در اين‌ رابطه‌ رخ‌ مي‌دهد قياس‌كردن‌ افعال‌ الهي‌ با كنش‌هاي‌ انساني‌ است‌. هدف‌ در افعال‌ بشري‌ معمولا غايت‌ فاعل‌ است‌؛ يعني‌، كنشگر بر اساس‌ نقص‌ ونيازي‌ كه‌ در خود مي‌يابد فعاليتي‌ را آغاز مي‌كند و هدفش‌ رفع‌ آن‌ نقص‌ و تأمين‌ نياز خويش‌ است‌. اما در مورد افعال‌ الهي‌، هدف‌به‌ اين‌ معنا معقول‌ نيست‌؛ زيرا او كمال‌ مطلق‌ است‌ و او را نقصي‌ نيست‌ تا با انجام‌ چيزي‌، آن‌ نقص‌ را برطرف‌ سازد. در اين‌رابطه‌ گفتني‌ است‌ كه‌ :
1 ـ افعال‌ الهي‌ هدفمند است‌، به‌ اين‌ معنا كه‌ كنش‌هاي‌ او حكيمانه‌ است‌ و غايت‌ افعال‌ او غايات‌ فعل‌ است‌ نه‌ فاعل‌.مقصود از هدف‌ در اين‌ جا سرانجامي‌ است‌ كه‌ آفريده‌هاي‌ او بدان‌ مي‌رسند و آن‌ اتصال‌ به‌ منبع‌ لايزال‌ هستي‌ و فناي‌ در كمال‌مطلق‌ است‌ و به‌ قول‌ مولوي‌: چون‌ قطره‌اي‌ كه‌ در دريا افتد و دريا شود. او در آفرينشش در پي رفع نيازش نبود. بايد توجه داشت که لازم نيست سابق‌ بر هر كاري‌ حتما نيازي‌ باشد. چنين‌ برداشتي‌ از مقايسه‌ افعال‌ الهي‌ باكنش‌هاي‌ بشري‌ كه‌ موجودي‌ سراپا نياز است‌ و همواره‌ در جست‌ و جوي‌ تأمين‌ احتياجات‌ خويش‌ مي‌باشد، ناشي‌ شده‌ است‌.
يك‌ عمل‌ مي‌تواند حكيمانه‌ باشد در صورتي‌ كه‌ نتايجي‌ خوب‌ و ارزشمند به‌ بار آورد. هرچند اين‌ نتايج‌ به‌ فاعل‌ برنگردد،بلكه‌ به‌ فعل‌ و آفريده‌ بازگشت‌ نمايد.
اگر وارد كارخانه‏ اي شويد كه در آن‏، نظام و ترتيب دقيق ببينيد، چرخ هاي آن را در گردش، دستگاه هاي مختلف آن را با هم هماهنگ و اعضا و اجزاي آن را مرتبط به هم مشاهده نماييد و ببينيد كه اجزاي اين كارخانه از هم ياري گرفته و درستي كار هر يك وابسته به درستي و بي عيبي كار ساير اجزاي كارخانه است، چه مي ‏فهميد و چه مي‏ گوييد؟
مي‏ فهميد كه اين كارخانه را براي غرض و نتيجه و هدف ساخته ‏اند؛ هر چند شما آن هدف را نشناسيد، زبان به تحسين سازندة آن باز مي ‏كنيد و بر صنعت و هنر او آفرين مي‏ گوييد.
در اين موضوع، آيات قرآن مجيد و احاديث نيز عقل را در آن چه درك مي ‏كند، تأييد مي‏ نمايند و نيز عقل را در آنچه مستقلاً از درك آن‏ عاجز است، راهنمايي مي ‏نمايد.
راجع به اين كه خلقت، بيهوده و بي‏هدف و بازي نيست، آيات متعددي در قرآن مجيد آمده است؛ از آن جمله:
«وَ ما خَلَقْنا السَّماءَ وَ الارْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطُلاً ذلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَرُوا» : آسمان و زمين و آن چه را در بين آنها است به باطل نيافريديم؛ اين گمان آن كساني است كه كافر گرديدند. (ص/27)
«وَ ما خَلَقْنا الْسَّماواتِ وَ الارضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبين» :آسمان‏ها و زمين و آن چه در آنها است؛ به بازيچه نيافريديم. (دخان/38)
در آيه 85 سوره حجر مى‏فرمايد: «و ما خَلَقنا السّموتِ و الأرضَ و ما بَيْنَهُما إلا بالحَقِّ...»؛ خداوند آسمان و زمين و آن چه را كه ميان آن دوست، جز به حق نيافريد.
از جمله آياتي كه صراحت دارد بر اينكه آفرينش بيهوده و باطل نيست و خردمندان بر بيهوده نبودن آفرينش گواهي مي‏ دهند، اين دو آيه است:
«اِنَّ في خَلْقِ السَماواتِ والارضَ وَ اخْتِلافِ اللّيْلِ وَ النَّهار لاياتٍ لِاُوِلي الاَلْبابِ الَذينْ يَذْكُروُنَ اللهَ قياماً وَ قُعوداً وَعَلي جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ والاَرضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطُلاً سُبّحانَكَ فَقِنا عَذابَ النّارِ» : به تحقيق در آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب و روز، هر آينه نشانه ‏هايي براي خردمندان است؛ آنان كه خدا را ياد مي ‏كنند در حالي كه ايستاده و نشسته و بر پهلو خوابيده اند و تفكر در خلق آسمانها و زمين مي ‏نمايند، پروردگارا! اين را باطل نيافريدي؛ منزّهي تو؛ پس ما را از عذاب آتش نگاه دار. (آل‏عمران/191 ـ 190)
راجع به هدف خلقت بسياري از اشياء و اعضاء، آيات متعدّدي در قرآن مجيد است كه با صراحت بيان مي‏دارد كه هدف خلقت و نتيجة آفرينش آنها، همان منافعي است كه از آنها ظاهر مي‏شود و خواصّي است كه دارا هستند؛ برخي از اين منافع مشهود و معلوم بوده و روز به روز ظاهرتر مي‏ گردد و برخي ديگر هنوز هم مخفي است.
2 ـ منظور از خلقت‌، شناخته‌ شدن‌ خداو عبادت‌ او است‌. در اين‌ صورت‌ چيزي‌ به‌ خدا افزوده‌ نمي‌شود و نقصي‌ از اوبرطرف‌ نمي‌گردد. بلكه‌ كمال‌ نهايي‌ بندگان‌ در شناخت‌ و عبوديت‌ پروردگار است‌. در واقع‌ اين‌ جا همان‌ غايت‌ خلقت‌ - كه‌كمال‌ است‌ - آمده‌ ولي‌ از طريق‌ ذكر سبب‌ كه‌ همان‌ خداشناسي‌ و خداپرستي‌ است‌. بنابراين‌ با شناخت‌ خدا و بندگي‌ او، چيزي‌به‌ خدا اضافه‌ نمي‌شود. بلكه‌ بندگان‌ به‌ كمال‌ نهايي‌ مي‌رسند، همان‌ كمالاتي‌ كه‌ براي‌ رسيدن‌ به‌ آن‌ خلق‌ شده‌ و آرماني‌ برتر از آن‌مقصود نيست‌.
در خلقت و آفرينش، دو هدف مى‏توان تصور نمود: نخست هدف متوسط، دوم هدف غايى و عالى. با مراجعه به آيات قرآن و روايات اهل بيت (عليهم‏السلام) روشن مى‏شود كه هدف متوسط، خلقت براى عبادت و بندگى خداست؛ اين مطلب در همه پديده‏هاى عالم سارى و جارى است. خداوند در آيه 44 سوره اسراء، درباره همه اشياء مادى عالم مى‏فرمايد: «... و إن ِمن شىٍ‏إلاّ يُسَبِّح بحمدِهِ ولكن لا تَفقهُون تَسبيحَهُم...»؛ همه موجودات تسبيح خدا مى‏گويند، اما شما تسبيح آن‏ها را نمى‏فهميد.و درباره انسان و جن نيز در سوره ذاريات، آيه 56 مى‏فرمايد: «وَ مَا خَلقتُ الجِنَّ و الإنسَ إلاّ لِيَعبُدُونِ»؛ آفرينش انسان و جن براى بندگى است.
بنابراين از ديدگاه وحى، همه هستى تسبيح گوى ذات او هستند و مشغول عبادت، و عبادت هم هدف متوسط خلقت است.
اما هدف عالى و غايى، وصول به مبدأ نور هستى است. يعنى منتهى اليه سير مخلوقات، اوست: «وَ أَنّ إلى رَبِّكَ المُنْتهى‏»؛. انتهاى سير انسان به سوى پروردگار است.
«إنَّ إلى رَبّكَ الرُّجْعى‏»؛ برگشت به سوى خداست (علق/ 8 ) . «إنا لِله و إنا اِلَيه راجِعون»؛(بقره/ 156 ) كه همگى اين آيات، غايت سير را روشن مى‏كنند. پس روشن شد كه هدف غايى خلقت، به كمال رسيدن همه موجودات و رسيدن انسان به مقام قرب الهى است.
3 ـ آفرينش‌ مقتضاي‌ فياضيت‌ مطلقه‌ الهي‌ است‌. در اين‌ رابطه‌ بايد ابتدا درك‌ فلسفي‌ درستي‌ از وجود و هستي‌ داشته‌ باشيم ‌و سپس‌ به‌ تبيين‌ رابطه‌ آن‌ با فياضيت‌ مطلقه‌ الهي‌ بپردازيم‌:
1-3- در چشم‌انداز و تحليل‌ فلسفي‌ وجود ، عين‌ خير و كمال‌ است‌ و عدم ،‌ شر. بنابر اين‌ وجود بنفسه‌ خير و كمال‌، و بهتر از نيستي‌ است‌.
2-3- خداوند واجب‌ الوجود بالذات‌ و واجب‌ من‌ جميع‌ الجهات‌ است‌. يعني‌، همه‌ كمالات‌ وجودي‌ را به‌ طور مطلق‌ داراست‌، بلكه‌ عين‌ همه‌آنهاست‌. و از هرگونه‌ نقص‌، كاستي‌ و عيبي‌ پيراسته‌ است‌.
3-3- از جمله‌ كمالات‌ مطلقه‌ الهي‌، فياضيت‌ علي‌ الاطلاق‌ است‌. درك‌ اين‌ ويژگي‌ و پيامدهاي‌ آن‌ در فهم‌ مسأله‌ نقش‌ جدي‌ و اساسي دارد. در اين‌ جا بايد مفهوم‌ فياضيت‌ را به‌ درستي‌ فهم‌ كرد. براي‌ فياضيت‌ لااقل‌ دو معنا مي‌توان‌ به‌ دست‌ آورد:
الف‌) اعطاي‌ وجود به‌ هر چيزي‌ كه‌ امكان‌ وجود دارد. با توجه‌ به‌ اين‌ كه‌ وجود خير است‌، اگر چيزي‌ امكان‌ هست‌ شدن‌داشته‌ باشد و به‌ او افاضه‌ وجود نشود، خارج‌ از دو صورت‌ نيست‌: يا فاعلي‌ توانا وجود ندارد كه‌ به‌ آن‌ هستي‌ دهد، و يا فاعل‌توانمندي‌ هست‌ كه‌ از افاضه‌ وجود خودداري‌ كرده‌ است‌. هر دو در مورد خداوند محال‌ است‌. زيرا: اولا، خداوند قدرت‌ و توان‌افاضه‌ وجود به‌ هر ممكن‌ الوجودي‌ را دارد. ثانيا، خودداري‌ از افاضه‌ وجود، با توجه‌ به‌ خير بودن‌ وجود، بخل‌ است‌ و بخل‌خلاف‌ فياضيت‌ مطلقه‌ الهي‌ است‌.
ب‌ ) شرايط‌ كمالات‌ برتر را براي‌ امور موجود فراهم‌ ساختن‌. اين‌ نيز چيزي‌ است‌ كه‌ خداوند در نظام‌ هستي‌ قرار داده‌ وجريان‌ هستي‌ را به‌ سمت‌ كمال‌ نهايي‌ به‌ جريان‌ انداخته‌ و تمام‌ شرايط‌ كمال‌ را براي‌ موجودات‌ فراهم‌ ساخته‌ است‌. البته‌ كمال‌در غير انسان‌، به‌ نحو غير اختياري‌ و در مورد انسان‌ اختياري‌ است‌ و خداوند همه‌ لوازم‌ آن‌ را فراهم‌ كرده‌ است‌. لازمه‌ فياضيت‌ او اين‌ است که خلق کند و به آفريده هايش هستي بخشد. به‌ عبارت‌ ديگر رابطه‌ فياضيت‌ وخودداري‌ از خلقت‌ و كمال‌ بخشيدن‌ به‌ هستي‌ رابطه‌ تناقض‌ است‌. از اين‌ رو ميرداماد مي‌فرمايد: «از خدا واجب‌ است‌، نه‌ بر اوكه‌ بيافريند و كمال‌ ببخشد».
به ديگر سخن، آفرينش نوعى احسان و فيض است از جانب خدا نسبت به مخلوقات؛ و چنين آفرينشى حُسن ذاتى دارد؛ و قيام به انجام فعلى كه ذاتاً پسنديده است، جز اين كه خود فعل زيبا باشد، به چيز ديگر نياز ندارد. لذا چون خداوند فياض على الاطلاق است فيضش را در سراسر عالم جاري ساخته و مخلوقاتي که تا پيش از اين وجودي نداشتند را ايجاد کرد و در عالم هستي سکنايشان داد.


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: هدف آفرینش, رهبری, پیام قرآنی, بصیرت پایدار,

 

هدفمندی افرینش انسان از زبان رهبری

نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 15:14 - چهار شنبه 9 بهمن 1392

درج نهم

قرآن بر هدفدارى خلقت انسان به طور ويژه تأكيد مى‏كند:
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ»؛ مؤمنون (23)، آيه 115.؛ «آيا پنداشته‏ايد كه شما را بيهوده آفريده‏ايم و به سوى ما بازگشت نمى‏كنيد؟»
«أَيَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى»؛ قيامت (75)، آيه .؛ «آيا انسان گمان مى‏كند، به حال خود رها شده است؟»
آيات فوق نشان مى‏دهد كه:
1. انسان بيهوده آفريده نشده و آفرينش او هدفدار است.
2. به حال خود واگذار نشده و همواره مورد هدايت، دستگيرى و نظارت خداوند است.
3. مقصد نهايى آفرينش انسان، مبدأ هستى و پروردگار جهانيان است.
آيات ديگرى از قرآن به نحو جزئى و تفصيلى پرده از رازهاى آفرينش برمى‏دارد؛ از جمله:
الف. علم و معرفت‏
«اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ وَ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ عِلْماً»؛ طلاق (65)، آيه 12.؛ «خداوند كسى است كه هفت آسمان را آفريد و از زمين نيز نظير آن را آفريد. فرمان الهى در ميان آنها نازل مى‏شود، تابدانيد كه خداوند، بر هر چيزى توانا است و به همه موجودات احاطه علمى دارد».
در اين آيه آگاهى انسان از علم و قدرت مطلقه خداوند (معرفت پروردگار كه تشكيل دهنده بعد معرفتى كمال انسانى است) به عنوان هدف آفرينش معرفى شده است.
ب. آزمايش و امتحان‏
«الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»؛ ملك (67)، آيه 2.؛ «خداى سبحان، كسى است كه مرگ و حيات را رقم زد، تا شما را بيازمايد كدامين‏تان عمل شايسته‏ترى داريد؟»
مراد از آزمون الهى كشف رازهاى پوشيده و ناپيدا نيست؛ بلكه منظور از آن، فراهم آوردن شرايط براى رشد استعدادها و شكوفاسازى آن است. چون انسان موجودى مختار است و كمال او اختيارى است، آزمون الهى در مورد انسان اين است كه همه شرايط گزينش راه نيك و بد را در اختيار او نهد تا استعدادهاى خود را به كمك آنها به فعليت برساند و راه درست را انتخاب كند.
ج. عبادت‏
«ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»؛ ذاريات (51)، آيه 56.؛ «جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا عبادت كنند».
در اين آيه، هدف اصلى خلقت عبادت خداى سبحان بيان شده است. در رابطه با اينكه چرا عبادت الهى به عنوان هدف آفرينش ذكر شده توجه به چند نكته لازم است:
يكم. براساس جهان بينى قرآنى، هر حركت و عمل مثبتى كه با انگيزه تقرب به سوى خدا انجام گيرد، عبادت است و عبادت منحصر به مناسك خاصى چون دعا و نيايش نيست. همه فعاليت‏هاى علمى، اقتصادى، سياسى و... در صورتى كه هماهنگ با نظام ارزشى و انگيزه‏هاى الهى باشد، عبادت است و انسان مى‏تواند در همه احوال - حتى خوردن و خوابيدن و مرگ و زندگى - يكپارچه خدايى و در جهت تكامل و تقرب به خدا قرار گيرد: «قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ»؛ انعام (6)، آيه 162.. البته عبادت به معناى خاص آن؛ يعنى، نيايش و مناسك ويژه، جايگاه خاص و بسيار مهمى در دين دارد.
دوم. توجه به فلسفه عبادت داراى اهميت بسيارى است. اميرمؤمنان(عليه السلام) در اين باره مى‏فرمايد: «فَاِنَّ اللَّهِ سُبحانَهُ و تَعالى‏ خَلَقَ الْخَلقَ حينَ خَلَقَهُمْ غَنياً عَنْ طاعَتِهِم آمِناً مِنْ مَعْصيَتِهِم لأَنَّهُ لاتَضُرِّهُ معصيةُ مَنْ عَصاهُ و لا تَنْفَعُهُ طاعَةُ مَنْ أَطاعَهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه 194.؛ «خداوند سبحان مخلوقات را آفريد؛ در حالى كه از اطاعت آنها بى‏نياز و از معصيتشان در امان بود؛ زيرا نه نافرمانى گناهكاران به او زيان مى‏رساند و نه اطاعت مطيعان به او نفعى مى‏بخشد».

زعشق ناتمام ما، جمال يار مستغنى اس‏ به آب و رنگ و خال و خط، چه حاجت روى زيبا را


عبادت، آثار مثبت بسيارى در حيات اين جهانى و آن جهانى دارد جهت آگاهى بيشتر در اين باره بنگريد: شهيد مطهرى، يادداشت‏ها، ج 6، مدخل عبادت، ج 4، مدخل نيايش، تهران: صدرا. و داراى حكمت‏هاى زيادى است؛ از جمله:
1. نيازى فطرى و مطلوبى ذاتى؛
2. راهى به سوى خوديابى و رهايى از پوچى؛
3. پرواز به فراخناى فرامادى هستى و گذر از تنگناى ماديت؛
4. كسب يقين؛
5. پيروزى روح بر بدن؛
6. سلامت و آرامش روان؛
7. ربوبيت و ولايت بر نفس و تسلط بر قواى نفسانى؛
8. تقرب به خدا؛
9. پشتوانه اخلاق و ايمان؛
10. پشتوانه قانون و اجتماع؛
11. پرورش نيكخواهى؛
12. تربيت و سازندگى و... جهت آگاهى بيشتر بنگريد:
الف. حميدرضا شاكرين، دين‏شناسى و فرق و مذاهب، قم: معارف، 1386.
ب. همو، چلچراغ حكمت (فلسفه احكام و اجتهاد و تقليد)، تهران، كانون انديشه جوان..
د. رحمت الهى‏
«وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً واحِدَةً وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ»؛ هود (11)، آيات 118 و 119.
؛ «و اگر پروردگار تو مى‏خواست همه مردم را يك امت متشكل قرار مى‏داد؛ ولى آنان همواره مختلف هستند، مگر آنكه را پروردگارت رحم كند و براى همين آنان را آفريده است». با دقت در محتواى آيات ياد شده روشن مى‏شود كه بين اين اهداف، چندگانگى و تضادى وجود ندارد؛ بلكه بعضى از اهداف مقدماتى، برخى متوسط و بخشى نيز نهايى و نتيجه هستند. بنابراين براساس آيات قرآنى هدف آفرينش انسان، تجلّى رحمت الهى و قرار دادن انسان در جهت كمال و سعادت پايدار و جاودان است كه با گزينش اختيارى راه برتر و پيمودن طريق بندگى و عبوديت پروردگار به دست مى‏آيد.


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: هدف مندی جهان, رهبری, بصیرت ابدی,

 

معرفی

نویسنده : علیرضا ورامینی | تاریخ : 13:46 - چهار شنبه 9 بهمن 1398

بسم الله الرحمن الرحیم

این وبلاگ جهت شرکت در مسابقه فرهنگی ساخته شده و هدف شخصی ترویج قران و اسلام و از بین بردن شبهات را برای ایجاد این صفحه دارم.امید است با استعانت الهی و یاری شما دوستان عزیز در این راه قدمی هرچند کوچک برداشته شود.

معرفی روند کار وبلاگ:مطالب درج شده توسط نویسنده وبلاگ نوشته شده است و تمامی تلاش برای نو بودن مطالب و کپی نبودن آن ها میشود و در صورت استفاده از مطالب دیگران نام آن ها درج خواهد شد.مطالب به صورت پیوسته هستند و برای استفاده کامل از ابتدا مطالب شروع به خواندن کنید و با نظرات خود مارا دلگرم به ادامه دادن این راه کنید.

لفظ کتیبه برای نشان دادن نوشته هایی است که نویسنده وبلاگ نویسنده آن ها است.


دسته بندی : <-CategoryName->
برچسب‌ها: معرفی, بصیرت ابدی, ,

 
 
صفحه قبل 1 صفحه بعد